صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4

ساخت وبلاگ
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ  متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها + نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 15:36 توسط ابوالفضل گودرزی | صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 71 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:02

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا  ای صاحب کرامت شکرانه سلامت  روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را  آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است  با دوستان مروت با دشمنان مدارا  در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را  سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد  دلبر که در کف او موم است سنگ خارا آیینه سکندر جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند  ساقی بده بشارت رندان پارسا را  حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود  ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را  صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 16:36

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجاده رنگین کن صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : ایهاالساقی,ادرکاساوناولها, نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 23:56

صلاح کار کجا و من خراب کجا ببين تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دير مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندي صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روي دوست دل دشمنان چه دريابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل ب صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 23:56

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 23:56

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ د صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4...ادامه مطلب
ما را در سایت صبا بلطف بگوآن غزال رعنارا. غزل شماره4 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezshirazi1 بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 23:56